یادداشت | الزامات تربیت فرزند در عصر تکنولوژی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، ظهور رسانههای تصویری باعث زوال و انقراض پر شتاب دوران کودکی است. زوالی که به موجب گسترش افسارگسیخته وسایل ارتباط جمعی و متأسفانه تکرار تجربه نافرجام غرب، یعنی عدم کنترل و نظارت بر دنیای کودکان در مقابل دنیای ناشناس تکنولوژی، سبب آسیبهای گستردهای شده است.
عصر تکنولوژی، عصر ارتباطات، دنیای دیجیتال و ... واژههایی هستند که جهت توصیف جهان کنونی، فارغ از تفاوتهای توسعه یافتگی و جهان سومی، مورد استفاده قرار میگیرند. چرا که در دهکده جهانی، هر یک از کشورها به سهم خود در تلاشند تا با ورود به عرصه جدید ارتباطی، گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. در این میان، کشور ما نیز از این قافله عقب نمانده و امروز حتی در دورافتادهترین روستاها و شهرهای کوچک، استفاده از وسایل ارتباط جمعی جدید چون، اینترنت، ماهواره (علی رغم محدودیتهای ایجاد شده) و گوشیهای هوشمند به امری طبیعی بدل شده است.
سوالی که ممکن است ذهن هر مخاطبی را درگیر خود کند این است که این تکنولوژی وارداتی که همانند سایر تکنولوژیها برساخته غرب است، تا چه اندازه سبب ایجاد مسائل و مشکلاتی میشود که ضروری است جهت حل آنها اندیشه کنیم؟
مسلماً فضای مجازی مانند بسیاری از ابزارهای دیگر، دارای فرصتها و چالشهایی است، اما در این نوشته به دنبال اتخاذ تدابیری هستیم که مشکلات فرد با ورود به این فضاها، به ویژه مشکلات کودکان را شناسایی کرده و برای حل آنها چاره اندیشی کنیم.
بدیهی است که بیان همه مشکلات فضای مجازی و ارائه راهکارها در این باره، در حد این نوشتار نیست، لذا در این یادداشت با تمرکز بر تأثیر تکنولوژیهای جدید ارتباطی در قالب فضای مجازی بر کودکان، سعی میشود تا حدودی موضوع روشن شود.
زوال کودکی
زمانی که تلویزیون به عنوان تنها رسانه ارتباطی مطرح بود، «نیل پستمن»، جامعه شناس آمریکایی در اثر خود، نقش رسانههای تصویری در زوال دوران کودکی (نقش تلویزیون در ربودن گوهر طفولیت از زندگی انسان) مفهوم "زوال کودکی" را ابداع کرد. او در این اثر معتقد است که صنعت چاپ و رسانههای نوشتاری موجب بیداری و مورد توجه قرار گرفتن مقوله «کودکی» در غرب گردید.
در مقابل، ظهور رسانههای تصویری باعث زوال و انقراض پر شتاب این دوران گردیده است؛ زوالی که به موجب گسترش افسار گسیخته وسایل ارتباط جمعی و متأسفانه تکرار تجربه نافرجام غرب، یعنی عدم کنترل و نظارت بر دنیای کودکان در مقابل دنیای ناشناس تکنولوژی، سبب آسیبهای گستردهای چون: تبدیل بازیهای کودکانه نشاط آور و بی تکلف به بازیهای خشن و جنگی؛ آگاهی زودهنگام کودکان از اسرار دنیای بزرگترها و مناسبات اختصاصی شرایط بزرگسالی، که از نتایج آن پایین آمدن روزافزون سن بزهکاری و رنگ باختن ارزشهای اخلاقی در میان کودکان و نوجوانان است.
شکاف نسلها و در نتیجه آن کاهش میزان گفتگو بین اعضای خانواده؛ از بین رفتن حریم بین فرزندان و والدین و ایستادن در برابر آنها؛ تغییر مشهود طراحی لباس کودکان که روز به روز به پوشش بزرگسالان نزدیکتر میشود و به خصوص در مورد دختران خردسال که به لحاظ جسمی فاصله بسیاری تا بلوغ دارند، شکلی زننده دارد و به طور کلی، بیگانه با معصومیت ویژه دوران پاک کودکی است؛ و بسیاری عوارض و نتایج غم انگیز دیگر که میتوان آن را در "بلوغ زودرس" خلاصه کرد.
آسیبهای ناشی از بلوغ زودرس را میتوان در سه مورد، آسیبهای جسمی، روانی و اجتماعی خلاصه کرد، که در ادامه خواهد آمد:
آسیبهای جسمی
در سایه روشن تأثیر فضای مجازی بر خانواده، شاهد بلوغ زودرس جسمی کودکان هستیم. در گذشته شاید به ندرت میشنیدیم که کودکی دچار بلوغ زودرس شده باشد، و اگر بود آن را مربوط به عامل وراثت میدانستیم. اما با استفاده گسترده کودکان از فضای مجازی و اینترنت، خانوادههای بسیاری را مشاهده میکنیم که فرزندان آنها دچار بلوغ زودرس شدهاند.
اثرات استفاده مداوم از بازیهای کامپیوتری، جستجو در اینترنت و ... منجر به عدم تحرک کودکان میشود. همانطور که می دانید کاهش تحرک به خصوص در دختران منجر به افزایش وزن بدن و چربی میشود. با افزایش چربی در بدن، سلولهای چربی پروتئینی را آزاد میکنند که به مغز علامت میدهد، ذخیره انرژی لازم برای بلوغ در بدن وجود دارد. از این رو این امر موجب بلوغ زودرس در کودکان میشود.
از طرف دیگر کودک با مراجعه به اینترنت به راحتی میتواند به مطالبی که در جامعه قبح محسوب میشود دسترسی پیدا کند. همچنین با پیدایش شبکههای اجتماعی از قبیل فیس بوک، واتس آپ، وایبر و تلگرام ... در مدتی کوتاه دسترسی راحت به جنس مخالف، تصاویر و اطلاعاتی از قبیل پورنو و ... میسر شده است که خود زمینهای در پیدایش بلوغ زودرس جسمی محسوب میشود.
آسیبهای روانی
در تعریف دوران کودکی برخی آن را به لحاظ ژنتیکی تعریف میکنند که تا سن خاصی ادامه پیدا میکند. برخی دیگر کودکی را مفهوم عاطفی میدانند، اما آنچه به واقع جداکننده دوران کودکی از بزرگ سالی محسوب میشود، علاوه بر جنبههای جسمی و عاطفی، بحث قوه تخیل است.
متأسفانه یکی از آثار مخرب فضای مجازی و رسانههای دیجیتال بر احساس امید و خلاقیت کودکان است. کودک در ارتباط با رسانههای دیجیتال و فضای مجازی امکان تخیل ندارد و در واقع تصویر ذهنی از پیش تعیین شده است. این در حالیست که قوه تخیل یکی از مقدمات قوه استدلال و تفکر است و اگر این قوه کمرنگ شود و از کودک گرفته شود، زمینه برای بسیاری از آسیبهای اجتماعی و روانی دیگر فراهم میشود.
آسیبهای اجتماعی
کودکان و نوجوانان که پیش از این به عنوان یکی از مهمترین و در عین حال آسیب پذیرترین اقشار جامعه همواره به نحو جدی در معرض انواع بزه دیدگی و صدمات جبران ناپذیر جسمی، روانی و اجتماعی و ... قرار داشتهاند، گسترش روز افزون استفاده از فضای مجازی در عصر حاضر، بر شدت این آسیبها افزوده است. برخی از آسیبهای اجتماعی در نتیجه ورود کودکان به فضای مجازی میتوان به رشد نکردن مهارتهای اجتماعی، تضعیف باورهای دینی و ارزشی کودکان به ویژه از طریق بازیهای رایانهای، استفاده سوء از کودکان توسط شکارچیان اینترنتی و حتی خطراتی که از این طریق میتواند متوجه والدین شود اشاره کرد.
راهکارهای مقابله با آسیبهای فضای مجازی بر کودکان
تقویت ارتباطات عاطفی و منطقی در خانواده و جایگزین کردن تفریحهای سالم؛ در وضعیتی که اکثر پدران مشغول بازیها رایانهای و فعالیتهای مجازی هستند و مادران نیز مشغول چک کردن کانالها و شبکههای اجتماعی مختلف، طبیعتاً زمانی برای گذراندن با فرزندان باقی نمیماند. در واقع میتوان گفت، قربانی نظم نوین جهانی، کودکان هستند، که سرخورده و در بی توجهی اطرافیان رشد میکنند. در نتیجه مسئولیت خروج از این وضعیت در گام نخست متوجه والدین خواهد بود.
توجه به اصل محبت و آموزش آن به فرزندان؛ تا فرزندان در مواجه با محبتهای جعلی در فضای مجازی، گرفتار طعمه شیادان و سودجویان قرار نگیرند. همچنین گذراندن اوقات بیشتری با فرزندان در فضای بیرون از خانه به طوری که فرزندان از نظر عاطفی، احساس خلأ نکنند و جهت جبران این کمبود به فضای مجازی پناه نبرند، مثمر خواهد بود.
هدفمندی و جهت دهی به استفاده کودکان از فضای مجازی؛ نهی فرزندان از استفاده از فناوریهای روز و قطع و محدود کردن «وای فای»، فایدهای نخواهد داشت، باید والدین بدنبال علایق فرزندان خود بروند و در آن مسیر آنها را هدایت کنند، از این طریق از هرزه گردی فرزندان در فضای مجازی جلوگیری شده و ذهن آنها درگیر مباحث مورد علاقهشان در فضای مجازی میشود، مثلا علاقه و انگیزه به ورزش کردن ، را در وجود کودکان خود نهادینه سازیم و فرزندان خود را به سمت ورزش سوق دهیم.
آشنایی والدین با فضای مجازی؛ برای جلوگیری از فروپاشی خانوادهها، والدین باید تا حدودی به فنآوریهای روز دنیا مسلط باشند و بدانند که تغییر در رفتار فرزندان به معنای ایجاد تغییر در طرز فکر آنها است و هنگامیکه بنیان فکری و شخصیت آنها بهصورت ناصحیح شکل گیرد، راه نفوذ شیادان نیز به حریم خصوصی افراد و محیط امن خانواده باز میشود. جهت افزایش آگاهی حضور در کلاسهای آموزشی اثرگذار خواهد بود. البته برگزاری این کلاسهای اینچنین بر عهده مسئولین ذیربط در شهرهای مختلف بوده که باید با جدیت بیشتری دنبال شود.
وساطت محدودکننده؛ یکی از راهکارهای مقابله با آسیبهای فضای مجازی بر کودکان وساطت محدود کننده است این اقدام ما شامل وضع قوانین درباره میزان زمانی است که فرزندانمان با رسانهها سروکار دارند. اینکه چه ساعاتی از اوقات روز میتوانند از رسانهها استفاده کنند و اینکه چه نوع استفادهای از رسانهها میتوانند بکنند.
مدیریت زمان
یکی از راههای مدیریت زمان، تهیه جدول مصرف رسانهای برای خانواده است. داشتن چنین جدولی میتواند به کنترل مصرف کمک کند؛ چون گام اول مدیریت مصرف، داشتن اطلاعاتی درباره میزان و نحوه مصرف رسانهای است. ما میتوانیم برای خودمان و هر یک از اعضای خانواده و بهویژه فرزندانمان جدولی برای بررسی ساعات مصرف رسانهای داشته باشیم؛ و پس از مدتی از آنها بخواهیم خودشان یک جدول مخصوص خودشان داشته باشند و مواظب باشند چقدر از رسانهها استفاده میکنند، بیشتر درگیر چه رسانههایی و با چه موضوعاتی هستند.
وساطت فعال
وساطت فعال گفتوگوهایی را شامل میشود که ما والدین درباره محتوای برنامهها و بازیها با فرزندانمان داریم. این گفتوگوها باید جنبه ارزشیابی داشته باشد. وقتی والدین به فرزندانشان میگویند کارهای خاصی درست یا نادرستاند، مهم یا غیر مهماند با این عبارات ارزشهای فرهنگی را به فرزندان شان منتقل میکنند؛ این کار یعنی معنا سازی جهان برای کودک. البته والدین میتوانند گفتوگوها را به چهار شکل داشته باشند.
ببینید شما جزء کدام دستهاید:
۱- والدینی که هنگام تماشای تلویزیون و استفاده بازیها و شبکههای اجتماعی همراه فرزندشان، کمتر صحبت میکنند یا صحبتهای جهتدار خاصی نمیکنند.
وقتی کودک مداوم در معرض فیلمها یا پیامهای رسانهای خشونتآمیز است، درصورتیکه والدین سکوت کنند و واکنشی نسبت به این پیامها نشان ندهند و به عبارتی رفتارهای منفی را به عنوان رفتار غیرانسانی برای فرزندشان معنا نکنند، سکوت و بیتوجهیشان به منزله تأیید آن پیام تلقی میشود.
۲- والدینی که در بحثهای خود در وهله اول از جنبههای مثبت صحبت میکنند و نسبت به آثار و پیامدهای استفاده از رسانهها نگاهی مثبت دارند.
۳ - والدینی که در بحثهای خود در وهله اول نسبت به پیامهای رسانهای نگاه بدبینانه دارند و با مطالب آن مخالفت میکنند.
۴- والدینی که بنا به شرایط هم از ویژگیهای مثبت رسانهها میگویند و هم به ویژگیهای منفی رسانهها اشاره دارند. این والدین به جنبههای خوب پیامهای رسانهای اشاره میکنند و فرزندانشان را تشویق میکنند تا این جنبههای خوب را فراگیرند و از سویی به رفتارهای ناشایست شخصیتها اشاره میکنند تا فرزندانشان نگاهی انتقادی نسبت به آنها داشته باشند.
فرزند ما به فیلم و یا بازیهای کامپیوتری به عنوان یک سرگرمی نگاه میکنند، نه یک رسانه که باید اهداف آن را تشخیص دهد و از آن، چیزهای خوب یا بد یاد بگیرد. اگر با فرزندانمان صحبت کنیم، به آنها کمک میکنیم تا آگاهانهتر به تماشا بنشینند یا بازی کنند. حتی ما میتوانیم موضوع بسیاری از فیلمها یا بازیها را به عنوان مسئلهای در نشست خانوادگی مطرح کنیم؛ بنابراین ما نباید از قدرت و نقش مهم خود در معنا کردن جهان برای فرزندانمان غافل شویم و همیشه باید زمانی را به گفتوگو با فرزندانمان درباره آنچه میبیند، میشنود یا بازی میکند، اختصاص دهیم.
برای مثال وقتی صحنه خشونتآمیز یا حاوی بیاخلاقی میبینید، نارضایتی خود را از آن نشان دهید و با همدلی کردن با شخصیت آسیبدیده، فرزندتان را ترغیب کنید تا با او همدلی کند.
پژوهشگران اذعان دارند که این روش در کاهش اثرات ناخواسته استفاده از رسانهها بر کودکان نقش دارد و در مقایسه با روشهای تنبهی کارآیی بهتری دارند. کودکانی که والدینشان با آنها صحبت میکنند درک بهتری نسبت به مضامین برنامههای تلویزیونی دارند و همچنین بیشتر از رسانهها یاد میگیرند.
وقتی والدین برای راهنمایی کودکان با هدف شناخت و توجه بهتر به برنامه هنگام تماشای آن اظهارنظر میکنند، درک کودکان از برنامههای اصلی و فرعی و یادآوری آنها ارتقا مییابد.
والدین با طرح پرسشهایی مستمر درباره معنا و ساختار یک رسانه مثل چه کسی این کار را انجام داد؟ چرا این کار را انجام داد؟ و… میتوانند وساطتی فعال هنگام تماشای برنامه داشته باشند. چنین فعالیتی به تمرین برقراری ارتباط با کودکان نیز کمک میکند.
کودکان معمولاً دوست دارند بعد از تماشای شخصیتهای جذاب رسانهای یا آواتارهای جذاب بازیها، از الگوهای رفتاری آنها پیروی کنند اما وقتی به والدینشان، به عنوان اولین منبع اطلاعات و الگوسازی رفتاری اتکا داشته باشند، نوعی تردید در پیروی از شخصیتهای رسانهای در آنها بوجود میآید./918/ی701/س
محرم آتش افروز